ذهن ما معمولی های بیریخت ...
ذهن ما معمولی های بیریخت و بد تیپ همیشه با دو سوال درگیره
وقتی تنهاییم:
یعنی میشه کسی از من خوشش بیاد؟!
وقتی کسی ازمون خوشش اومده:
این واقعا از چیه من خوشش اومده؟!
ذهن ما معمولی های بیریخت و بد تیپ همیشه با دو سوال درگیره
وقتی تنهاییم:
یعنی میشه کسی از من خوشش بیاد؟!
وقتی کسی ازمون خوشش اومده:
این واقعا از چیه من خوشش اومده؟!
ینجا همه خوبند ، خیالت راحت !
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ توایم
من ، عشق ، خدا ، عقربه های ساعت …
دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …
تو مرا می فهمی
من تورا می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی…
خدا ” تو ” را که می آفرید
حواسش پرت آرزو های من بود !
شدی همان آرزوی من …!