تو نخند ...
تو نخندمیترسم نقاشها لبخندت را نقاشی کنندعکاسها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسندهها کتابت کنند
بعد منِ دست و پا شکسته چطور با یک شهر رقیب رو به رو شوم؟
رحم کن
یواشکی بخند فقط برای من
تو نخندمیترسم نقاشها لبخندت را نقاشی کنندعکاسها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسندهها کتابت کنند
بعد منِ دست و پا شکسته چطور با یک شهر رقیب رو به رو شوم؟
رحم کن
یواشکی بخند فقط برای من
به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ازمون یاد کرد !
اونی که اگه بودیم دعامون کرد ، اگه نبودیم آرزومون کرد !
اونی که وقتی بودیم خندید ، اونی که وقتی نبودیم نالید !
سلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید …
به سلامتی مادر که وقتی بی اعصاب بازی درمیاری میگه اشکال نداره و سکوت میکنه !
به سلامتی پدر که وقتی بی اعصاب بازی در میاری با لگد میاد تو شکمت که بفهمی از تو بی اعصابتر هم هست.
یه روز ۲ تا رفیق بودن که همیشه با هم اب پرتغال میخوردن، بعد از چند وقت یکی از اینا میمیره،اون یکی رفیق تنها میره کافه و به ساقی میگه ۲تا بریز،ساقی میگه چرا ۲تا؟میگه یکی برا خودم یکی هم بیاد رفیقم،
این قضیه چند سال ادامه داشته تا یه روز میاد و میگه یه پیک بریز،ساقی بهش میگه چیه رفیقتو فراموش کردی؟میگه نه،خودم توبه کردم این یه پیک به یاد رفیقمه
سلامتی همه رفیقای با مرام